گرفتاریهای زندگی موجب نارضایتی نیست
انبیا و اولیای الهی نیز بیشترین سختیها را در زندگی تجربه کردهاند؛ اما هرگز ناراضی و ناخرسند نبودند.
در رضامندی و ناخوشایندی نیز همین امر وجود دارد. ناخوشایندی، از گروه واقعیتهای عینی زندگی است و رضامندی، از گروه احساس ما نسبت به وقایع. در طبقه احساس ما نسبت به زندگی، یا رضایت وجود دارد و یا نارضایتی. لذا این دو با هم جمع نمیشوند. در طبقه واقعیتهای زندگی نیز یا خوشایندی وجود دارد و با ناخوشایندی. لذا این دو با هم جمع نمیشوند؛ اما جمع یک مفهوم از این گروه با مفهومی از گروه دیگر، امکان پذیر است. لذا ممکن است که به لحاظ واقعی، فرد در شرایط دشوار قرار داشته باشد و به لحاظ احساس، در حال رضایت. بنابراین، هیچ تلازمی میان ناخوشایندی زندگی و نارضایتی وجود ندارد. نمونههای این وضعیت را نیز در قرآن و سیره معصومان (علیهم السلام) میتوان دید. در قرآن کریم در باره بارداری مادر آمده است: و مادرش، او را با سختی حمل میکند. مادر، در دوران بارداری، فرزند خود را با سختی حمل میکند؛ اما سؤال این است که آیا این کار، همراه با ناخرسندی و نارضایتی است؟ ممکن است این کار، مشقت داشته باشد؛ اما مادر با عشق، رضایت و خرسندی تمام این کار را انجام میدهد. نباید تصور کرد که پیامد قطعی سختیها، ناخرسندی و نارضایتی است و شادمانی و دشواری، با هم، قابل جمع نیستند!
انبیا و اولیای الهی نیز بیشترین سختیها را در زندگی تجربه کردهاند؛ اما هرگز ناراضی و ناخرسند نبودند. سید الشهدا (علیه السلام) با وجود همه سختیها و دشواریها، راضی بود. برخی این گونه تصور میکنند که گویا امام حسین (علیه السلام) هیچ سختیای را درک نکرده و یکپارچه، راضی بوده است. تصور آنان این است که درک مشقت و سختی یعنی نارضایتی! در حالی که هیچ ملازمه ای میان این دو نیست. امام حسین (علیه السلام) همانند هر انسان دیگری، درد و رنج مبارزه و ضربت شمشیر و نیزه و داغ از دست دادن عزیزان را میچشد؛ اما ناراضی نیست. ایشان در عین اینکه بر بلاها صبور است، به آنچه خدا مقدر کند نیز راضی است. هنگام خروج از مگه در خطبه ای خطاب به یاران خود میفرماید: رضایت خدا رضایت ما اهل بیت است. بر بلای او صبر میکنیم. و پس از ضربتهای فراوانی که بر بدن ایشان وارد میکنند، در آخرین لحظات نیز این گونه زمزمه میکند:« صبر میکنم بر قضای تو، ای پروردگار من! هیچ خدایی جز تو نیست.» جالب تر این که هر چه فشارها بیشتر میشود و تنهاتر میگردد و به کشته شدن نزدیک تر میشود، چهرهاش گشاده تر و با نشاط تر میگردد. امام سجاد (علیه السلام) میفرماید: وقتی کارزار بر حسین بن علی بن ابی طالب (علیه السلام) سخت شد، یاران او به وی نگریستند؛ اما او را در حالتی غیر از آنچه خود بودند یافتند؛ زیرا هر گاه کارزار شدت میگرفت، رنگ آنان تغییر می کرد و لرزه بر اندامشان می افتاد و دل آنان می لرزید. ولی امام حسین (علیه السلام) و یاران خاص او، رنگ چهره شان برافروخته تر و اندامشان آرام تر و جانهایشان آسوده تر می گشت. از این رو، آنان به یکدیگر گفتند: «نگاه کنید، او از مرگ نمی ترسد!». پس امام حسین (علیه السلام) به آنان فرمود: «ای بزرگزادگان! بردبار باشید که مرگ، چیزی جز یک پل نیست.»
پس میتوان در میان مشکلات و سختیها، خرسند و شادمان بود و این، پدیده شگفتی است! راز این شگفتی در چیست؟ اکنون مهم این است که بدانیم تلازمی میان سختی و نارضایتی وجود ندارد و رضامندی با ناخوشایندی، سازگار است. آنچه در این میان اهمیت دارد، چگونگی واکنش فرد به موقعیت ناخوشایند است. هر موقعیت ناخوشایندی، واکنشی از سوی ما به همراه دارد و اساسا یکی از فلسفههای بروز مشکلات، سنجش نوع واکنش انسان به این موقعیتهاست. واکنش و موضعگیری انسان به این موقعیتها را «مقابله» مینامند. بدون تردید، همه انسانها به موقعیتهای ناخوشایند، واکنش نشان میدهند؛ اما مهم این است که این واکنش، صحیح و خردمندانه باشد. رضامندی یا نارضایتی، به شیوه مقابله او با سختیها بستگی دارد. هر مقابله ای را نمیتوان صحیح و کارآمد دانست. مقابله، یا مثبت است و یا منفی. در ادبیات دین مقابله منفی «جزع» و مقابله مثبت «صبر» نامیده میشود. جزع، موجب نارضایتی میشود و صبر، رضامندی را به همراه دارد.
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص336-332، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، چاپ دوم، 1394
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}